یهو با کلی استرس از خواب پریدم فک کردم خواب موندم و ساعت هشت و بیست قلبم اومد تو دهنم شنبه های پر استرس -_- اخه شنبه ها بی برو برگرد امتحان مهلت نوشتن وحل و فرستادن جواب تا هشت و نیم تن تن داشتم سیستمو روشن میکردم همزمان به فاطمه پیام میدادم ک سوالارو بفرسته که چشم دوباره به ساعت افتاد بهله ۷:۲۰ دلم اروم گرفت +واقعا کی میخوای بفهمی که واقعا ی امتحان ارزش انقدر استرس و نگرانیو نداره ++دیدم چنار بیداره یکم بااون حرف زدم از دیشب نخوابیده بوده امذوزم که ۱۱ دانشگاه محل تحصیل یا مزدوج شدن :/
پرسیدن عیب نیس نپرسیدن عیب
امروز روز مزخرفی
استرس ,خواب ,امتحان ,ساعت ,واقعا ,تن ,هشت و ,گرفت واقعا ,اروم گرفت ,۷:۲۰ دلم ,واقعا کی
درباره این سایت